سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از تشیع جنازه پدر بزرگم برمیگشتیم

عمه ام داشت خودشو از شدت ناراحتی میکشت.

یکی از اقوام گفت عزیزم چقدر مدل موهات قشنگه!

یهو عمه صاف نشست گفت: تازه الان بهم ریختس!






تاریخ : یکشنبه 94/4/28 | 10:52 عصر | نویسنده : نرگس | نظرات ()

?ه دوست پسر داشتم از بس خشگل بود

حس م?کردم سر کارم گذاشته !!

خودم باهاش کات کردم 






تاریخ : یکشنبه 94/4/28 | 10:51 عصر | نویسنده : نرگس | نظرات ()

دیروز یه اس ام اس اشتباهی به جای دوست دخترم فرستادم واسه زنم

توش نوشته بودم

عزیزم فردا به بهونه تعمیر ماشین از خونه میزنم بیرون تا شب با هم باشیم، بوووس!

داشت زندگیم ازهم میپاشید که یهو یاد جمله ” الکی مثلا” افتادم

تو پیام بعدی نوشتم الکی مثلا من دارم خیانت میکنم

اونم کلی خندید و الان زندگی جریان داره

زندگیمو مدیون مبتکر الکی مثلا هستم

الکی جون متشکرم






تاریخ : یکشنبه 94/4/28 | 10:51 عصر | نویسنده : نرگس | نظرات ()

معده دخترها بعداز مهمونی

نصف سیب

نصف موز

نصف استکان چایی

نصف نصف بشقاب برنج

نصف ژله

نصف شیرینی

 

حالا معده پسرها

پنج عدد سیب

شش عدد موز

یه سماور چایی

یه مرغ کامل

به اضافه کلی چیز دیگه….

جالب اینجاست که بعداز مهمونی

دخترها میگن

امشب زیادروی کردیم. رژییمم شکست

ولی پسرها میگن

جمعیت زیاد بود. روم نشد چیزی بخورم -___________-






تاریخ : یکشنبه 94/4/28 | 10:50 عصر | نویسنده : نرگس | نظرات ()

اگه به جا? ظریف ؛ دو تا از پسرا? ایران رو واسه
مخ زن? م?فرستاد?م
برا? مذاکرات هسته ا?، ا?ن تحر?م که برداشته
م?شد ه?چ
.
.
.
داشت?م بمب اتم هم صادر م?کرد?م .!
کاتر?ن اشتون هم حامله بودتعجب






تاریخ : یکشنبه 94/4/28 | 10:49 عصر | نویسنده : نرگس | نظرات ()
<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ایران اسکوتر