دیشب خونه رفیقم رفتم خواهرش بدون روسری

با ی تیشرت و شلوارک اومد دم در سلام و احوال پرسی

دستشو آورد جلو منم با کلی خجالت دست دادم

وقتی رفیقم اومد ازش معذرت خواستم و گفتم

داداش شرمنده آبجی شما هم آبجی خودمونه

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یهو زد تو سرم و گفت یابو داداشم بود من که خواهر ندارم






تاریخ : پنج شنبه 94/5/15 | 8:5 عصر | نویسنده : نرگس | نظرات ()

بابام میگه:خجالت بکش

ناپلئون سن تو بود شاگرد اول کلاس بود.

بعد من گفتم:

بابا ناپلئون به سن شما بود امپراطور بود.

هیچی دیگه

الان تو آشغالی سر کوچمون خوابیدم

گربه ها سلام میرسونن






تاریخ : پنج شنبه 94/5/15 | 8:3 عصر | نویسنده : نرگس | نظرات ()





تاریخ : پنج شنبه 94/5/15 | 2:34 عصر | نویسنده : نرگس | نظرات ()





تاریخ : پنج شنبه 94/5/15 | 2:34 عصر | نویسنده : نرگس | نظرات ()





تاریخ : پنج شنبه 94/5/15 | 2:32 عصر | نویسنده : نرگس | نظرات ()
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ایران اسکوتر