از تشیع جنازه پدر بزرگم برمیگشتیم
عمه ام داشت خودشو از شدت ناراحتی میکشت.
یکی از اقوام گفت عزیزم چقدر مدل موهات قشنگه!
یهو عمه صاف نشست گفت: تازه الان بهم ریختس!
تاریخ : یکشنبه 94/4/28 | 10:52 عصر | نویسنده : نرگس | نظرات ()
از تشیع جنازه پدر بزرگم برمیگشتیم
عمه ام داشت خودشو از شدت ناراحتی میکشت.
یکی از اقوام گفت عزیزم چقدر مدل موهات قشنگه!
یهو عمه صاف نشست گفت: تازه الان بهم ریختس!